مرد كافرى روزها به بازار بغداد مى آمد، مردم گرد او جمع مى شدند و او به آنها خبر مى داد از آنچه در منزل داشتند یا در نیت خود مى گرفتند. این جریان را به موسى بن جعفر علیه السلام عرض كردند، حضرت با وضع ناشناسى به آن محل حاضر شد. به یكى از همراهان خود فرمود: چیزى در نیت بگیر، و بعد از آن كافر پرسید؟ مرد كافر از آنچه او در نظر گرفته بود خبر داد. موسى بن جعفر علیه السلام او را به كنارى برده فرمود: به واسطه چه عملى این مقام را پیدا كردى با این كه این كار از مقام پیامبران است .
گفت : به این درجه نرسیدم مگر به واسطه مخالفت با خواهش نفس ، حضرت فرمود: اسلام را بر نفس خود عرضه بدار ببین چگونه مى یابى آن را؟ عرض كرد: نفسم راضى به اسلام آوردن نیست .
حضرت فرمود: مگر نه این است كه به این مقام در اثر مخالفت نفس رسیده اى . پس اكنون با آن مخالفت كن ، مرد كافر، مقدارى فكر كرد و بعد ایمان آورد، ایمانش نیكو شد، پس از این جریان گاه گاه به مجلس موسى بن جعفر علیه السلام حاضر مى شد.
روزى یك نفر درخواست كرد، از نیتش خبر دهد، هر چه فكر نمود چیزى نتوانست بگوید، آنگاه عرض كرد: من وقتى كافر بودم از امور پنهان اطلاع داشتم ولى حالا كه مسلمانم چرا نمى توانم ؟
حضرت فرمود: خداوند عمل هیچ بشرى را بى پاداش نمى گذارد، چون تو در آن موقع مخالفت با نفس مى كردى خداوند جزاى آن را در دنیا داد. تو را قدرت اطلاع بر اسرار پنهان مردم عنایت كرد، زیرا كافر در آخرت بهره اى ندارد، اكنون كه اسلام آوردى خداوند پاداش آن را ذخیره براى آخرتت كرده و جزاى دنیا را قطع نموده.
*****
اگــــر لـــذت تـــرک لـــذت بـــدانـــی دگــر شــهــوت نــفـس، لـذت نـخـوانـی
هـزاران در از خـلـق بـر خـود بـبندی گـــرت بـــاز بـــاشـــد دری آســمــانــی
سـفـرهـای عـلـوی کـنـد مـرغ جـانـت گـــر از چـــنـــبـــر آز بـــازش پـــرانــی
ولــیــکــن تـو را صـبـر عـنـقـا نـبـاشـد کـه در دام شـهـوت به گنجشک مانی
ز صــورت پـرسـتـیـدنـت مـیهـراسـم کــه تــا زنـدهای ره بـه مـعـنـی نـدانـی
گــر از بــاغ انــســت گــیــاهـی بـرآیـد گــیــاهــت نــمــایــد گــل بــوســتــانـی
دریــغ آیــدت هـر دو عـالـم خـریـدن اگــر قــدر نــقــدی کــه داری بـدانـی
بـه مـلـکـی دمـی زین نشاید خریدن کــه از دور عــمــرت بـشـد رایـگـانـی
هـمـیـن حـاصـلـت بـاشـد از عـمـر بـاقی اگــر هــمــچــنـیـنـش بـه آخـر رسـانـی
بــیــا تــا بــه از زنـدگـانـی بـه دسـتـت چــه افــتـاد تـا صـرف شـد زنـدگـانـی
چنان میروی ساکن و خواب در سر کــه مــیتـرسـم از کـاروان بـاز مـانـی
وصــیــت هــمــیــن اسـت جـان بـرادر کــه اوقــات ضــایــع مــکـن تـا تـوانـی
صــدف وار بــایـد زبـان درکـشـیـدن کـه وقـتـی کـه حـاجت بود در چکانی
هـمـه عـمـر تـلـخی کشیدست سعدی کـه نـامـش بـرآمـد بـه شـیـریـن زبـانـی
سعدی
آنچه میخواهیم، نیستیم، و آنچه هستیم ، نمیخواهیم!
آنچه دوست داریم، نداریم، و آنچه داریم، دوست نداریم !
و عجیب است هنوز، امیدوار به فردایی روشن هستیم !
"دکتر علی شریعتی"
salam jaleb o khondani kamel va amozande behtar az in nemeshe.omedvaram age to donya bekhan kasi ro entekhab konan on yenafar shoma bashi
377045 بازدید
503 بازدید امروز
577 بازدید دیروز
4159 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian