×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلکده

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

جهت انبساط خاطر

گاهی به بعضـــــیا باید گفت :
� عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی ، فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود � !
*****
فکر کن با دوست دخترت رفتي شمال دوست دخترت داره غرق ميشه

و تو فقط دو تا گزينه داري:

کدوم يکي رو انتخاب ميکني؟
1. زنگ بزني اون يکي دوست دخترت بياد شمال
2. همونجا بگردي يک دوست دختر جديد پيدا کني
*****

یه نفر داشت با خدا راز و نیاز میکرد ....

از خدا پرسید : خدا جون میشه یه سوال ازت بکنم ؟؟
خدا : بله بپرس ...
مرد : خدایا این درسته که میگن 1 میلیون سال واسه تو اندازه 1 ثانیه هست ؟؟
خدا : بله درسته ....
مرد : اونوقت یک میلیارد تومن واست چقدره ؟؟
خدا : اندازه یه دو زاری ...
مرد : عجب ... خدایا میشه یه دونه دو زاری بهم بدی ؟؟؟
خدا : آره فقط 1 ثانیه صبر کن .....:)

*****


سوال : جمع �اژدها� چی میشه ؟
جواب :
وای چقدر اژدها
اژدهایان
اژدهایون
اژدهاجات
اژدهاها
اژدهاین
چندین اژدها !!!
نه بچه ها واقعا جمع اژدها چی میشه ؟؟؟

*****

اولی : تمرین ها رو نوشتی ؟
دومی : مگه تمرین داشیتم ؟

اولی : آره ! ولی من که انجامش ندادم آخه داشتم واسه امتحان میخوندم !

دومی ( در حال سکته ) : مگه امتحان داریم ؟؟؟

*****

بارون که میزنه آدم ناخوداکاه یاد سه چیز میفته:

سهراب و شعرش


قمیشی و صداش


شهردار و عمش !

*****

چند نفر اکیپی میرن کوه نوردی شب خواب بودن دیدن یکی داد می زنه جرج جرج� میگن: ما اینجا جرج نداریم که! خلاصه می خوابن صبح پا می شن میبینن یارو  رو گرگ خورده!!!

*****

روزی دختر کوچولویی از مادرش پرسید مامان  نژاد انسان ها از کجا اومد ؟ مادر جواب داد  خداوند آدم و حوا را خلق کرد. اون ها بچه دار شدند و این جوری نژاد انسان ها به وجود اومد دو روز بعد دخترک همین سوال رو از پدرش پرسید. پدرش پاسخ داد: خیلی سال پیش میمون ها تکامل یافتند و نژاد انسان ها پدید اومد . دختر کوچولو که گیج شده بود نزد مادرش رفت و گفت : مامان؟ تو گفتی خدا انسان ها رو آفرید ولی بابا میگه انسان ها تکامل یافته ی میمون ها هستند من که نمی فهمم !
مادرش گفت: عزیز دلم خیلی ساده است. من بهت در مورد نژاد و نسل خودم گفتم و بابات در مورد نسل خودش !!!

*****

دختره از مادرش می پرسه : مامان شاهزاده جوان با اسب سفید میگن یعنی کی؟

مامانش میگه:یعنی یه خری مثل بابات

******

کیف مدرسه را گوشه ای پرت کردو به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود، رفت

وارد مغازه شد با ذوق گفت : ببخشید یه کمربند می خواستم . آخه فردا تولد بابامه

 -به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ،

پسرک چند لحظه به فکر فرو رفتفرقی نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه

 

سه شنبه 2 بهمن 1391 - 4:36:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آتش تو


پاچه خواری


عشق تو


باید بفهمد عاشقم


تو


شعر فراق


مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند


خواب


دیوونه خونه


حکایت من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

375310 بازدید

192 بازدید امروز

545 بازدید دیروز

3266 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements