×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلکده

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

عواقب غزل سرایی


یك روز كه زیبا غزلی در نظر افتاد

ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد

اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما

با بانوی منزل جدلی سخت درافتاد

می گفت "سیه چشم"و"سیه زلف" دگر كیست؟

یاد تو چرا باز به رویی دگر افتاد؟

این بار كمی بحث فراتر ز جدل رفت

آینده ی رؤیایی ما در خطر افتاد

گفتم تو گمان كن كه شدی همسر حافظ

گفتا همه بدبختی از آن بدگهر افتاد

او بوده بهانه كه شما خیره سران را

نقل لب و چشم و قد و ساق و كمر افتاد

ای بشكند این دست كه با بیش و كمت ساخت

افسوس ز عمری كه به پایت هدر افتاد

جز خون جگر از هنرت چیست نصیبم؟

سوزی سخنش داشت كه در جان شرر افتاد

گفتم زدی آتش به دلم، طعنه زنان گفت

آتش به حرمخانه ی شاه قجر افتاد

وقتی كه هوو هست رقیب تو اقلّاً

دانی كه سر و كار تو با یك نفر افتاد

بسیار قسم خوردم و او نیز به پاسخ

هر بار به نفرین و به آه جگر افتاد

عمری به گمانم كه هنرمند و ادیبم

آنگونه ادب كرد كه از سر هنر افتاد

بیچاره اساطیر ادب پس چه كشیدند

با آنهمه اشعار كه ما را خبر افتاد

حافظ كه چه شبها به در میكده خوابید

یا مولوی از ترس زنش در سفر افتاد

ما غرق خیالات، از آن "قند فراوان

یك ذرّه چشیدیم، كه آن هم "شِكَر"! افتاد

بدرود "غزل"!؛ وای نه؛ نام تو زنانه است

شاید به همین نام مرا دردسر افتاد

 

امیرحسین مانیان

جمعه 8 آذر 1392 - 2:52:57 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ارسال پيام

یکشنبه 17 آذر 1392   11:27:46 PM

Likes 1

http://armila.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 10 آذر 1392   10:29:44 PM

Likes 1

شعر جالبی  بود.مرسی

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 10 آذر 1392   8:51:25 PM

Likes 1

سلام

بسیار زیبا و جالب بود

آخرین مطالب


آتش تو


پاچه خواری


عشق تو


باید بفهمد عاشقم


تو


شعر فراق


مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند


خواب


دیوونه خونه


حکایت من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

377780 بازدید

113 بازدید امروز

85 بازدید دیروز

2662 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements