×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلکده

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

چشمانش

وقتي در شب راه مي‌رفتم

و در جستجوي پناهگاه گرمي بودم

از کنارم گذشت

گفتم

هی نگاه کن! روي مژه‌هايت دانه‌هاي برف ريخته است

و او گفت

اين برف نيست

پرهاي بالشي است که خدا در آسمان تکانده است

و سپس لب‌هاي خندانش را گشود

تا برفي را فوت کند

و ما هردو خنديديم

بعد به چشمانش نگاه کردم

و ديدم که چشمانش گرم‌ترين پناهگاه جهان است

                                                                                            شل سيلور استاين

سه شنبه 14 آبان 1392 - 7:50:54 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 14 آبان 1392   9:43:11 PM

Likes 1

بر ساحل چشمانت سالهاست، قایقی شکسته و بی پارو در عطش آبی ترین امواج پهلو گرفته و لابه لای حلقه های رقص ِ سماء ِ ماهیان ِ سرخ ِ پولکت صوفی وار ، هفت خوان ِ حسرت را نفس زده!،
آه، مرغک آمین ! بر فراز ِ کدام آسمان پرکشیدی که بر سفره ی دل جزء طعم انتظار، چیزی نیست !؟
مرغک من !، پری از جنس نور می خواهم که بسازم پارو و بزنم به عمق ِ آب نگاهش تا بچینم از دهان صدفها را از ِ پری ِ چشمانش

http://zakhmiedel.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 14 آبان 1392   9:42:29 PM

Likes 1

راز چشمان تو در چیست

راز ویرانگری آن نگه خیره و مست

که شرارش زده آتش به

همه خرمن و هست

سرّ آن را تو برایم بنویس

راز پیوستگی چشم  تو و روح مرا

به کدامین غزل و قافیه باید بنوشت

"حسین"

آخرین مطالب


آتش تو


پاچه خواری


عشق تو


باید بفهمد عاشقم


تو


شعر فراق


مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند


خواب


دیوونه خونه


حکایت من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

377620 بازدید

38 بازدید امروز

537 بازدید دیروز

3047 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements