×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلکده

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

گرگ

گفت دانايي که گرگي خيره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

 

لاجرم جاري است پيکاري سترگ

روز و شب مابين اين انسان و گرگ

 

زور بازو چاره ي اين گرگ نيست

صاحب انديشه داند چاره چيست

 

اي بسا انسان رنجور پريش

سخت پيچيده گلوي گرگ خويش

 

وي بسا زور آفرين مرد دلير

هست در چنگال گرگ خود اسير

 

هر که گرگش را دراندازد به خاک

رفته رفته مي شود انسان پاک

 

وانکه از گرگش خورد هردم شکست

گرچه انسان مينمايد گرگ هست

 

وانکه با گرگش مدارا مي کند

خلق و خوي گرگ پيدا مي کند

 

در جواني جان گرگت را بگير

واي اگر اين گرگ گردد با تو پير

 

روز پيري گر تو باشي همچو شير

ناتواني در مصاف گرگ پير

 

مردمان گر يکدگر را مي درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

 

اينکه انسان هست اينسان دردمند

گرگها فرمانروايي مي کنند

 

وان ستمکاران که با هم محرمند

گرگهاشان آشنايان همند

 

گرگها همراه و انسانها غريب

با که بايد گفت اين حال عجيب؟

 

        "فریدون مشیری   "

دوشنبه 6 خرداد 1392 - 9:24:38 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آتش تو


پاچه خواری


عشق تو


باید بفهمد عاشقم


تو


شعر فراق


مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند


خواب


دیوونه خونه


حکایت من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

377726 بازدید

59 بازدید امروز

85 بازدید دیروز

2608 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements